سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
شهریار تبریز
تراختور آذربایجان باسلام به شما مخصوصا دوستداران آذربایجان سلام سیز ترک زبانارا امیدوارام حالیز یاخچی اولسون
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 2
کل بازدید : 39375
کل یادداشتها ها : 13
خبر مایه

ابتدا نیت کنید

سپس برای شادی روح حضرت حافظ یک صلوات بفرستید

.::.حالا کلید فال را فشار دهید.::.

برای گرفتن فال خود اینجا را کلیک کنید

1 2 >

مشروطه

 

سفینه تبریزاز آثار برجستهادبی دوره ایلخانان که در بین سال‌های 721 تا 723 هجری توسط ابوالمجد تبریزی در تبریز گردآوری و کتابت شده‌است.

اوج شکوفایی تبریز در زمان ایلخانان  بود؛ یعنی زمانی که این شهر پایتخت قلمرویی بود که از نیل تا آسیای میانی گسترده شده بود. تبریز در دوران تیموریان ،قراقیونلوها و اوایل سلسله صفویه نیز پایتخت ایران بوده‌است. این شهر به سال 1500 میلادی (906 هجری) به تصرف شاه اسماعیل درآمد و نخستین پایتخت ایران جدید در دوره صفویه شد. در این زمان حدود دوسوم جمعیت 200-300 هزار نفری تبریز سنی مذهب بودند و به‌زودی سیاست‌های سختی جهت تحمیل مذهب شیعه بر سنیان تبریز اعمال گردید. نزدیکی این شهر به مرز ایران و عثمانی موجب شد که تبریز در برابر تهدیدهای این حکومت آسیب‌پذیر شود؛ به‌طوری که چندین‌بار به تصرف عثمانیان درآمد تا این که شاه تهماسب صفوی در سال 1514 میلادی (920 هجری) پایتخت را از تبریز به قزوین منتقل نمود. تبریز در دوره قاجار ولی‌عهدنشین این سلسله بود و ولی‌عهدان سلسله قاجار در این شهر اقامت می‌گزیدند.


  

پیشینه

 

 

دوران باستان

 

 

 

اجساد و اشیای تاریخی مربوط به هزاره اول پیش از میلاد؛ یافته‌شده در محوطه? باستانی مسجد کبود.

ارتباط تبریز با گروهی از شهرها و قلعه‌های همزمان با دوران مادها، در میان محققین مورد مشاجره فراوان قرار گرفته‌است. تعدادی از محققین بر این عقیده‌اند که دژ «تارویی-تارمکیس»، که نام آن در کتیبه سارگن دوم -پادشاه آشور در پیش از میلاد مسیح- آمده، در محل شهر کنونی تبریز قرار دارد. این دژ بنابر کتیبه سارگن، محل نگه‌داری اسب‌های ذخیره سواران اورارتو بوده که در حمله آشوری‌ها ویران شده‌است.

شهر کنونی تبریز برروی خرابه‌های شهر «تَوْرِژ» (بارها) بنا شده‌است. تورژ یکی از بااهمیت‌ترین مراکز بازرگانی منطقه بوده و به‌عنوان پل ارتباطی میان شرق و غرب اهمیت فراوانی داشته‌است. این شهر در زمان حکمرانان اشکانی‌تبار ارمنستان، پایتخت این منطقه بوده‌است هرچند ولادیمیر مینورسکی در دانشنامه اسلام این نظریه را رد کرده و بیان می‌کند این داستان که شاه اشکانی‌تبار ارمنستان به‌خاطر انتقام کشته‌شدن اردوان (آخرین پادشاه اشکانی) به دست اردشیر بابکان (بنیان‌گذار سلسله? ساسانی) تبریز را اشغال کرده و این شهر را پایتخت ارمنستان قرار داده، تنها براساس نوشته‌های واردان -تاریخ‌نگار ارمنی در سده? چهاردهم میلادی- در منابع قدیمی به چنین چیزی اشاره نشده و این روایت ریشه‌ای عامیانه دارد.

در کتاب تاریخ ایران (چاپ دانشگاه کمبریج) آمده که تبریز در اوایل دوره? ساسانی (سده سه یا چهار میلادی) بنا شده و یا به احتمال بیش‌تر در سده هفتم این واقعه روی داده‌است.

از فتح آذربایجان توسط اعراب تا ایلخانان

در زمان فتح آذربایجان به دست اعراب ، آن‌گونه که در کتاب فتوح‌البلدان بلاذری آمده، توجه سپاه اعراب بیش‌تر متوجه شهر اردبیل بوده و حتی نامی از تبریز در فهرست شهرهایی که مرزبان پارسی از آن‌ها سربازگیری کرده بود، نیامده‌است. چنین پیدا است که تبریز همان‌گونه که «فاستوس بیزانسی» اشاره‌کرده، در سده? چهارم میلادی ویران شده بود و در زمان حمله? اعراب، قریه‌ای کوچک بیش نبوده‌است.

ادامه مطلب...

  

                                      

 

                                                           تبریز پایتخت تشیع

تَبْریزْ یکی از شهرهای بزرگ ایران و مرکز استان آذربایجان شرقی است. این شهر بزرگ‌ترین شهر منطقهشمال غرب کشور بوده و قطب اداری، ارتباطی، بازرگانی، سیاسی، صنعتی، فرهنگی و نظامی این منطقه شناخته می‌شودتبریز به دلیل جای‌دادن بسیاری از کارخانه‌های مادر و بزرگ صنعتی در خود و نیز وجود بیش از 600شرکت قطعه‌ساز در آن، دومین شهر آلوده و نیز دومین شهر صنعتی کشور پس از تهران به‌شمار می‌رود و به دلیل صنعتی‌بودن، یکی از مهم‌ترین شهرهای مهاجرپذیر ایران محسوب می‌شوداین شهر قطب صنعت خودروسازی و قطعه‌سازی کشور بوده و با تولید سالانه16 هزار دستگاه موتور دیزل، به‌عنوان بزرگ‌ترین تولیدکننده این نوع دستگاه در سطح منطقه خاورمیانه شناخته می‌شود

تبریز با 1378935نفر جمعیت در سال 1385خورشیدی، چهارمین شهر پرجمعیت ایران پس از شهرهای تهران، مشهد و اصفهان محسوب می‌گرددپس از بهره‌برداری از آزادراه نبی‌اکرم، میزان مسافرپذیری تبریز روبه افزایش نهاد و این شهر پس از مشهد، به‌عنوان دومین شهر مسافرپذیر کشور مطرح گردیدبه‌جهت ریشه‌کنی تکدی‌گری از تبریز، این شهر به‌عنوان شهر بدون گدا شناخته می‌شودسازمان بهداشت جهانی تبریز را به‌عنوان سالم‌ترین شهر ایران برگزیده‌است

تبریز در غرب استان آذربایجان شرقی و در منتهی‌الیه مشرق و جنوب شرق جلگه? تبریز قرار گرفته‌است. این شهر از سمت شمال به کوه‌های پکه‌چین و عون بن علی، از سمت شمال شرق به کوه‌های باباباغی و گوزنی، از سمت شرق به گردنه? پایان و از سمت جنوب به دامنه‌های کوه سهند محدود شده‌استآب و هوای تبریز در زمستان‌ها بسیار سرد و در تابستان‌ها خشک و گرم است؛اگرچه حرارت به دلیل نزدیکی به کوه سهند و وجود باغ‌های زیادی در پیرامون شهر تعدیل می‌گرددنام تبریز در کتاب‌ها و اسناد تاریخی تحت نام‌های مختلفی نظیر «تَورِز»، «تَورِژ»، «تِبریز» و «توری» به ثبت رسیده‌است. این شهر در طول تاریخ بارها ویران و تجدیدبنا شده‌است. بنای تبریز به دوران اشکانی و ساسانی برمی‌گردد؛ البته در آغاز دوران اسلامی روستای کوچکی بیش نبوده‌استاین شهر در طول حکومت چهارصدساله? خاندان «رَوّادی» و اسکان قبیله? عرب «اَزْد» به شکوفایی رسیداوج شکوفایی تبریز در زمان ایلخانان بود که در این زمان، این شهر پایتخت قلمرویی پهناور از نیل تا آسیای مرکزی بوده‌استتبریز در سده‌های گذشته شاهد حوادث متعددی از قبیل اشغال توسط بیگانگان و زمین‌لرزه‌های مهلک بوده‌استاین شهر پایتخت آق‌قویونلوها و قراقویونلوها، نخستین پایتخت حکومت صفویه و آغازگر انقلاب مشروطه برعلیه استبداد محمدعلی شاه بوده‌است

تبریز نخستین پایتخت جهان تشیع بوده و به سبب موقعیت مناسب خود، در گذشته از مراکز تجاری منطقه به‌شمار می‌رفته و امروزه نیز یکی از مراکز مهم صنعتی در سطح ایران محسوب می‌شوداین شهر در دو سدهاخیر، مبدأ بسیاری از تحولات اجتماعی، فرهنگی و صنعتی در کشور بوده و نقشی کلیدی در تحولاتی مانند انقلاب مشروطیت، انقلاب ایران در سال 1357 و مدرنیزه‌کردن ایران داشته‌است. مردمان تبریز هم‌اکنون به زبان ترکی آذربایجانی تکلم می‌نمایند؛ هرچند اسناد و شواهد موجود نشان می‌دهد که پیش‌تر زبانی ایرانی با ریشهغیرترکی در این شهر تکلم می‌شده‌است

بقیه در ادامه مطلب

   ادامه مطلب...

  

 

گلیب غیرت گونی  همت زمانی

           اوجالداغ باشدا     

         آذربایجانی

 

 

ما استقلال و پیروزی  را زیر پا له خواهیم کرد

یاشاسین آذربایجان

یاشاسین آذربایجان تیم لری

بیز همیشه باهموخ تا آذربایجان اوجالسین

یاشاسین  تراختور

                       یاشاسین شهرداری

وعده میز دوشنبه گونی یادگار

و سه شنبه گونی آذادی  دا  

 


  

 

              سهندیم

شاه داغیم چال پاپاغیم ائل دایاغیم شانلی سهندیم

باشی طوفانلی سهندیم

باشدا حیدر بابا تک قارلا- قیروولا  قار یشیب سان

سون ایپک تئللی  بولود  لار  لا افقده ساریشیب سان

ساواشار کن باریشیب سان .

گویدن الهام آلالی سر ری سماواته دیه رسن

هله آغ کورکی بورون یازدا یاشیل دون دا گیه رسن

قورادان حالوا ییه رسن   .

دوشلرونده صونالار سینه سی تک شوخ ممه لرده

نه شیرین چشمه لرین وار

او یاشیل تللری یل هورمه ده آینالی سحرده

عشوه لی اشمه لرین وار .

قوی یاغیش یاغسادا یاغسین

سل اولوب آخسادا آخسین

یانلاروندا دره لر وار.

قوی   قلمقاشلارین اوچسون فره لرله هامی باخسین

دوشلرین ده هره لر وار

او اتک لرده نه قیزلار یاناغی لاله لرین وار

قوزولار اوتلایاراق نی ده نه خوش ناله لرین وار

آی کیمی هاله لرین وار .

 


  

 «ایکینجی حیدر بابایه سلام»

حیدر بابا گلدیم سنی یوخلیام

بیرده یاتام قوجاغوندا یوخلیام

عمری قووام بلکه بوردا حاخلیام

                  اوشاقلیغا دییه م بیزه گلسن بیر

             آیدین گونلرآغلاریوزه گولسن بیر

حیدر بابا چکدون منی گتیردون

یوردوموزا- یووامیزا یتیردون

 یوسفوی اوشاقیکن ایتیردون

          قوجا یعقوب ایتمیشسمده تاپوبسان  

           قووالیوب قورد آغریندان قاپوبسان   

بوردادوشن کروان چاتوب کوچوبدی

 آیریلیغین شربتینی ایچوپدی

عمروموزون کوچی بوردان کوچوبدی

              کوچوب گدوب گدر گلمز یوللارا

              توزی قونوب بو داشلارا کوللارا

بوردا شیرون خاطره لر یاتوبلار

داشلاریلان باشی-باشا چاتوبلار

آشنالیغین داشین بیردن آتوبلار

              من باخاندا قوزانولار باخوللار

              بیرده یاتیب یاندیریللار یاخیللار


  

عاشق نمی‌شوی که ببینی چه می‌کشم                                       

                در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم

بیچاره من که ساخته از آب و آتشم                                                 

                                   با عقل آب عشق به یک جو نمی‌رود

صبح است و سیل اشک به خون شسته بالشم                             

   دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز

عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم                                                 

        پروانه را شکایتی از جور شمع نیست  

شاهد شو ای شرار محبت که بی‌غشم                                            

    خلقم به روی  زرد بخندند و باک نیست

جز در هوای زلف تو دارد مشوشم                                                       

   باور مکن که طعنه‌ی طوفان روزگار

با کس فرو نیاورد این طبع سرکشم

سروی شدم به دولت آزادگی که سر

لب میگزد چو غنچه‌ی خندان که خامشم

 دارم چو شمع سر غمش بر سر

 زبانای آفتاب دلکش و ماه پری‌وشم

                                     هر شب چو ماهتاب به بالین من بتاب

تا بشنوی نوای غزلهای دلکشم

  لب بر لبم بنه بنوازش دمی چونی

این کار تست من همه جور تو می‌کشم   

 ساز صبا به ناله شبی گفت شهریار

 

 


  

 

 

تراختور آذربایجانین ایفتخاری

یل یاتار طوفان یاتار یاتماز تراختور پرچمی

یاشاسین آذربایجان

با آرزوی قهرمانی در لیگ دهم

 

آذربایجان دیارمیز               تراختور افتخاریمیز

 

 

 

 

منتظر تراختور در لیگ دهم باشید بقیه تیم ها به مقام دومی جنگ کنند

تراختور قهرمان 

 حضور دومین تیممان در لیگ دهم شهرداری تبریز را تبریک میگوییم

 

فراز کمالوند در تراختور می ماند

                

                  یاشاسین آذربایجان  تیم لری


  

 

 

 

شهـریار نامش سید محـمـد حسین بهـجـت تـبـریـزی است. در اوایل شاعـری ” بهـجـت ” تخـلص می کرد و بعـداً دوباره با فال حافظ تخـلص خواست که دو بـیت زیر شاهـد از دیوان حافظ آمد و خواجه تخـلص او را ” شهـریار” تعـیـیـن کرد: که چرخ سکه دولت به نام شهـریاران زد روم به شهـر خود و شهـریار خود باش

گفته می‌شود، شهریار سال آخر رشته پزشکی بود که عاشق دختری شد.پس از مدتی خواستگاری نیز از سوی دربار برای دختر پیدا می‌شود. گویا خانواده دختر با توجه به وضع مالی محمدحسین تصمیم می‌گیرند که دختر خود را به خواستگار مرفه‌تر بدهند. این شکست عشقی بر شهریار بسیار گران آمد و با این که فقط یک سال به پایان دوره ? ساله رشته پزشکی مانده بود ترک تحصیل کرد. غم عشق حتی باعث مریضی و بستری شدن وی در بیمارستان می‌شود. ماجرای بیماری شهریار به گوش دختر می‌رسد و همراه شوهرش به عیادت محمد در بیمارستان می‌رود. شهریار پس از این دیدار در بیمارستان شعری را که دو بیت آن در زیر آمده‌است، در بستر می‌سراید. این شعر بعد‌ها با صدای غلامحسین بنان به صورت آواز خوانده شد.

  • آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
  • بی وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا...
  • نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم
  • دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

شهریار بعد از این شکست عشقی که منجر به ترک تحصیل وی می‌شود به صورت جدی به شعر روی می‌آورد و منظومه‌های زیادی را می‌سراید. وی اولین دفتر شعر خود را  با مقدمه ملک‌الشعرای بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری منتشر کرد. بسیاری از اشعار او به فارسی و ترکی آذربایجانی، جز آثار ماندگار این زبان‌هاست.

شهریار درتبریز متولد شد.دوران طفولیت خود را در روستای مادری قیش قورشاق و روستای پدری خشکناب در بخش قره‌چمن آذربایجان ایران سپری نمود. پدرش حاج میر آقا خشکنابی نام داشت که در تبریز وکیل بود. پس از پایان سیکل اول متوسطه در تبریز  برای ادامه تحصیل از تبریز به تهران رفت و در مدرسه دارالفنون  و پس از آن در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد. حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری «به علل عشقی و ناراحتی خیال و پیش‌آمدهای دیگر» ترک تحصیل کرد . پس از سفر اجباری چهارساله به خراسان برای کار در اداره ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران بازگشت.  و زمانی که شهریار در خراسان بود پدرش حاج میرآقا خشکنابی فوت می‌کند. و  در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد. بعدها دانشگاه تبریز وی را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکده ادبیات تبریز را نیز به وی اعطا نمود

 اثر مشهور خود حیدر بابایه سلام را می‌سراید. گفته می‌شود گه منظومه "حیدرباباً در شوروی به  زبان‌های جمهوری‌های آن ترجمه و منتشر شده‌است.

در تیر ماه  مادرش درمی‌گذرد. در مرداد ماه  به تبریز آمده و با یکی از بستگان خود به نام خانم عزیزه عمید خالقی ازدواج می‌کند که حاصل این ازدواج سه فرزند، دو دختر به نام‌های شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی هستند.

شهریار در روزهای آخر عمر به دلیل بیماری در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از مرگ در ، بنا به وصیت خود در مقبرةالشعرا در تبریز دفن شد.

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ؟ بی وفا، بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا ؟

نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا ؟

عمر ما ار مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام فردا چرا ؟

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا ؟

وه که با این عمر های کوته بی اعتبار این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا ؟

آسمان چون جمع مشتاقان ، پریشان می کند درشگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا ؟

شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر راه عشق است این یکی بی مونس و تنها چرا ؟


  

 

حیدر بابا    

 

 حیدر بابا دونیا یالان دونیادی                    سلیماننان نوحدان قالان دونیادی    

اوغول دوغان درده سالان دونیادی        هرکیم سنه هر نه وریب آلیبدی                        

  فلاطونان بیر قوری آد قالیبدی 

حیدر بابا یار یولداش دوندولر                 بیر - بیر منی چولده قویوب چوندی لر 

چشمه لریم چیراخلاریم سوندولر

یامان یرده گون دندی اخشام اولدی                     دونیا منه خرابه شام اولدی

عم اوغلینان گئدن گئجه قیپچاغا            آی کی چیخدی آتلار گلدی اویناغا

دیر ماشیردیق داغدان آشیر دیق داغا   

مش ممی خان گوی آتنی اویناتدی        تفنگینی آشسردی شاقیلدادی

حیدر بابا قره کولون دره سی   خشگنابین یولی بندی بره سی

اور دا دوشر چیل کهلگین فره سی   

اوردان گئچر یوردوموزون اؤزونه       بیزده گئچک یوردوموزون سوزونه

خشگنابی یامان گونه کیم سالیب؟   سیدلردن کیم قیریلیب کیم قالیب؟ 

آمیر غفار دام-داشینی کیم آلیب؟

بولاخ گنه گلیب گؤلی دولدورور؟     یاقورویوب باخچالاری سولدورور؟

  


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ